http://bookmarkswing.com/story6685681/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%DB%8C
http://bookmark-template.com/story5923995/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C
http://socialmediastore.net/story4640128/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85
http://getsocialpr.com/story4701137/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%84%DB%8C%D9%86%DA%A9-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%82%DB%8C%D9%85
http://bookmarkextent.com/story6697024/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AC%D9%88%DA%A9%D8%B1
http://prbookmarkingwebsites.com/story4074249/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D9%84%DB%8C%D9%86%DA%A9-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%82%DB%8C%D9%85
https://5d880766c7f68.site123.me/blog/jahanmovies-iranian-movie-center
خلاصه داستان:
یک فضانورد راهی سفری خطیر در دل فضا میشود، تا به دنبال پدر گمشدهاش بگردد...
بازیگران:
https://dibamusic.tumblr.com/post/187890234609/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D9%85%D8%A8%D9%88-%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D9%88%D9%86-rambo-last-blood
Tommy Lee Jones (تامی لی جونز)
Brad Pitt (برد پیت)
Ruth Negga (روث نگا)
Donald Sutherland (دونالد ساترلند)
تصاویر فیلم:
https://mydatir.tumblr.com/post/187890200502/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-midsommar-2019-%D8%A8%D8%A7-%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C
خلاصه نظر منتقدان:
دیوید ارلایش – ایندی وایر (نمره ۱۰ از ۱۰)
یک فیلم شگفتانگیز.
جیمز ماترم – توتال فیلم (نمره ۱۰ از ۱۰)
عالی و شگفت انگیز. زیبا، برجسته و خاطرهانگیز اجرا شده است، این شاهکار «گری» است، و یک تغییر جهت از برد پیت که در کارنامهاش بهترین است.
زن بروکس – گاردین (نمره ۱۰ از ۱۰)
یک فیلم استثنائی، قوی و محکم که باشور و اشتیاق بدون خطایی ساخته شده است. به سوی ستارگان،در جریان باشید، که با تمام قوا پیش میرود، و ما را دعوت میکند تا به این سفر ملحق شویم.
کندیس فردریک – د راپ (نمره ۹ از ۱۰)
یک درام فضایی دلربا و به شکل ماندگاری شیک.
تیم گریرسن – اسکرین اینترنشنال (نمره ۹ از ۱۰)
با این که بیشتر یک تجربه ژرف اندیشانه است، به سوی ستارگان همچنین مقداری فضا برای یک سری سکانس تعلیقآمیز فوقالعاده باز میکند، که در نتیجه یک فیلم متفکرانه با بخشهایی از تقابل مرگ و زندگی را شاهد هستیم.
امپایر (نمره ۸ از ۱۰)
منطقی ولی صمیمی، به سوی ستارگان یک کاوش حساس و خیرهکننده در فضا است که یک پدر غایب در آن نقش دارد، و خلا نامتناهی فضای واقعی.
فیل د سملین – تایم اوت (نمره ۸ از ۱۰)
اغلب هیجانانگیز است، گاهی اوقات غیرمحتمل، بعضی اوقات هاج و واج، ولی مثل کارگردانش، به سوی ستارگان هیچوقت در حد و مرزهای جاذبهای به نام معمولی بودن نمیگنجد. کمربند خود را ببندید.
ریچرد لاوسن – ونیتی فر (نمره ۷ از ۱۰)
در حالی که از نظر بصری و سمعی خیرهکننده است، جدیدترین فیلم جیمز گری چیز جدیدی را امتحان نمی کند.
شری لیندن – هالیوود ریپورتر (نمره ۷ از ۱۰)
نویسنده – کارگردان جیمز گری به شکل زیبایی یک درام فضایی را ساخته که هر گوشهاش حادثهای در حال رخ دادن است و هر جایی هم که اتفاقی رخ نمیدهد تعمدی است، و این حس را میدهد که گیر کرده، یک جورایی به شکل ناخوشایندی، بین سادگی بیش از حد و پیچیدگی سرسامآور.
اوون گلیبرمن – ورایتی (نمره ۷ از ۱۰)
گری فراتر از هر معیاری ثابت میکند که او مهارت ساخت چنین فیلمهایی را دارد. او همچنین یک دید دارد، یک جورایی – یکی که بروز داده میشود، تقریبا غیرعمدی، در استعارههایی در آن ایستگاه فضایی. با تماشای به سوی ستارگان، شما ممکن است فکر کنید برای سفری ثبت نام کردهاید که در خارج از این دنیا جریان دارد، ولی مشخص میشود که دغدغههای فیلم مربوط به همین سیاره زمین است.
نقد و بررسی فیلم به قلم Candice Frederick (کندیس فردریک )
نشریه د راپ
نمره 9 از 10
آیا «برد پیت» ( Brad Pitt) در فیلم «به سوی ستارگان» ( Ad Astra) ، یک شخصیت جامعه ستیز است؟ بعد از تماشای درام فضایی کارگردان و نویسنده ، «جیمز گری» (James Gray) که به صورت قابل توجهی جذاب و زیباست و در آن فضانورد «روی مک براید» ( Roy MCBride) («پیت») در یک سفر اسرارآمیز به لبهی منظومه شمسی برای پیدا کردن پدر گمشده خود «کلیفورد» (Clifford) («تامی لی جونز» (Tommy Lee Jones)) میرود، آن یک سوال ناخوشایند است.
در اصل فیلم «به سوی ستارگان» یک حماسهی خانوادگی درمورد مردی است که با انسانی که به آن تبدیل شده گلاویز میشود، انسانی که به شدت تمایل دارد که به پدر فضانوردش کسی که اورا ترک کرده نزدیک شود، پدری که کنجکاویاش درباره جهانهای دیگر با او کاری کرد که وظایف پدرانهاش را فراموش کند. «کلیفورد» از نظر «روی» بیشتر از انسان واقعی به یک افسانه شباهت دارد. مردی که به طور پیش فرض یک فرد شایان تحسین است. چرا که او شجاعت این را به خرج داده که به جایی قدم بگذارد که هیچ کس قبل از او نرفته است، بدون در نظر گرفتن چیزهایی که در این راه فدا شده است ( ازجمله آن ها میتوان به رابطهی او با پسرش اشاره کرد). اما «روی» ، مردی که احساسات متناقض او محدود به مونولوگ (با صداگذاری مداوم «پیت») است، به دنبال پاسخهایی است که کاملا در زمین یافت نمیشوند.
تصمیم جالب «گری» (Gray) (شهر گمشده زد (The Lost City of Z)) و نویسندهی همکارش «ایتان گراس» )(Ethan Gross) از «کلپتو» (Klepto)( مبنی بر ناتوانی عاطفی یا احساسی «روی» یک پیچیدگی حرفهای را در داستان ایجاد کرده است: از طرفی ، او قرار است از مردم فاصله بگیرد . زیرا شغل او به آزمایش روانی روزمره نیاز دارد که توانایی او درحفظ یک وضعیت احساسی یکنواخت را کنترل میکند. اما از طرفی دیگر «روی» یک انسان است و روی زمین زندگی میکند، جایی که افرادی مانند همسرش، «ایو» (Eve) («لیو تایلر» (Liv Tyler)) ، یک شخصیتی که بیشتر حاشیهای است و اغلب به عنوان یک تصویر مبهم روی صفحهی نمایش نشان داده شده است مجبور است فشار دوری او را تحمل کند.
این ویژگی عجیبی است که سوالاتی را درمورد انسانیت او مطرح میکند ونشان میدهد او از نظر خانوادگی و حرفهای، آموزش دیده است تا بتواند خود را از دلسوزی درآستانه آنچه که به یک مأموریت فاجعهآمیز تبدیل میشود، جدا کند.
آن انگیزه خطرناک با ظاهر بیخطری که دارد کاملا در هم تنیده شده است.، به طوری که بر مأموریت «روی» برای تعیین زنده بودن پدرش ، فردی که هیچ کس به جز اعضای خدمه خود «لیما» او را در یک دهه گذشته ندیدهاند، توجه دارد. این نوع از سفر شخصی چه برای فرار یا برای پیدا کردن خود را میتوان در بسیاری از فیلمهای دیگر (عمدتا با نقش اول مرد) مشاهده کرد که شامل فیلمهای «تماس» (Contact) ، «جاذبه» (Gravity) ، «نخستین انسان» (First man) و «آرمسترانگ» (Armstrong) میشود. اما در فیلم «به سوی ستارگان» ، این جنگ به نظر میرسد که مانند یک شمشیر دو لبه است به طوری که اندیشهی یک قهرمان مرد را تجزیه میکند.
برای دور کردن «روی» از خانهی خود و غرق شدن او در تنهایی ، از فضا و به تبع آن از زمان استفاده میشود. روایت «گری» و «گراس» از میان توجه بیشتری به هنرسینمایی سه بعدی ( «هایت ون هایتما» (Hyte Van Hoytema) «دانکریک» (Dunkrik)) بدست میآید که مخاطب را در مرکز سیاهی بی حد و اندازهای قرار میدهد. هنگامی که «روی» این مأموریت را در اعماق کهکشان آغاز میکند ، با شرایط هولناکی از جمله دشمنان ناشناس و موجودات غیرقابل کنترلی که اعضای تیم خود را از بین میبرد مقابله میکند که او راتلوتلوخوران و تنها به اعماق تاریکی میفرستد. اما «روی» با سرسختی مأموریت خود را ادامه میدهد حتی زمانی که به شدت پریشانخاطر و مضطرب شده است و قادر به بیان کردن حس و حالش نیست.
او مرز بین ترس و دقت را آنقدر آسان از بین میبرد که یک تجربهی فراموش نشدنی است. وهم چنین یکی از جذاب ترین جنبههای «پیت» . مشابه با کارهای اخیر او ، «پیت» در فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» (Once Upon a Time in Hollywood) ، یا یک قهرمان مهربان است و یا یک خطر برای خودش و دیگران که به نظر میرسد از قصد و یا از روی نفرت نیست. اما چه کسی میتواند اطمینان حاصل کند؟
این پیچیدگی اجتماع ستیزی فرضی «روی» است، حالتی که او به گناهان پدرش در یک گذشتهی تاریک فکر میکند.او گفت خشم چیزی است که هرگز با آن روبه رو نمیشود اما به طور کامل آن را درک میکند. او فاقد مسئولیت پذیری لازم حتی برای امتحان کردنش است. با این حال ، جالبتر این است که مخاطب واقعا این انتظار را از او ندارد. با توجه به این جنبه در فیلم ، ما آن چیزی را میخواهیم که او دنبالش است : پیدا کردن خودش در یک موقعیت غیر منتظره. ما آن قدر زمان زیادی را صرف اندیشیدن دربارهی رابطهی بد او با پدرش کردیم که برداشت ما از اعمال او میتوانست به آسانی تغییر کند.
از آن جا که «روی» پیرو سفر ناتمام پدرش است ، حقیقت نگران کنندهای که چه اتفاقی برای «کلیفورد» و تیمش افتاد را مشخص میکند. ولی همانطور که نگران کننده است ، «روی» به مأموریت اصلی پایبند باقی میماند که درنتیجه باید از پس آن بربیاید. اگرچه هیچ خلل احساسی جدی دردوران کودکی «روی» وجود ندارد (معدود مواردی که تصاویری بیشتر از متن را ارائه میدهد) . «پیت» به ما این اجازه را میدهد تا یک نگاه اجمالی به خشمی که مدتهاست در چهرهاش نمایان است ، بیندازیم. اما این فقط برای مدت کوتاهی است.
بازیگران فیلم به شکل درخشانی توسط «داگلاس ابیل» («پس ازعروسی») انتخاب شدهاند که «جونز» بهترین نقشآفرینی خود را در سالیان اخیر در نقش مردی که آن قدر از واقعیت دور شده که درخانهی حقیقی خود از او به عنوان یک افسانهی مأورایی یاد میشود ، ارائه داده است. او در عین حال کینهتور، عبوس و ترسناک است.
همیشه مرز باریکی میان قهرمانی و شرارت بوده است. فیلم «به سوی ستارگان» به آن چه میدانیم و میپذیریم بستگی دارد ، چه آن مردی مفتخر باشد که برای پیوندی دوباره با پدرش از خود گذشتگی میکند ، چه به جاهطلبیهای بسیار مبهم خود این اجازه را میدهد تا زندگی همهی نزدیکان خود را تهدید کند. «روی» و «کلیفورد» هردو دچار یک نوع تکبر و خودبینی هستند. اما فقط برای یکی از آنها دلسوزی میکنیم.
بنابراین پاسخ سوال اول ( آیا «روی» یک شخصیت جامعهستیز است؟) ، ممکن است به این بستگی داشته باشد که چه کسی این سوال را میپرسد.